شوهر سی]وپنج]ساله]ای که به]شدت در کلیسا خدمت می]کند و از تنهایی همسرش در خانه غافل است فردی که از جلسات دعا استفاده می]کند تا از حقایق دردناک زندگی زناشویی خود بگریزدخادمی که هیچگاه جملۀ ببخشید یا من اشتباه کردم را بر زبان نمی]آوردرهبر کانون شادی که دائماً از دیگران انتقاد می]کندرهبر سلطه]جوی یک گروه کوچک که نمی]تواند دیدگاه]های مختلف را بپذیردپدر میانسال دو کودک که در خفا به عکس]ها و نوشته]های غیراخلاقی اعتیاد داردرهبر پرستشی که هر نوع پیشنهادی را دعوا و تهاجم تعبیر می]کندمعلم کانون شادی که نسبت به شبان احساسی تلخ و ناخوشایند دارد اما از بیان این مطلب می]هراسدخادم نمونه]ای که به]طور خستگی]ناپذیر برای چهار خدمت مختلف داوطلب می]شود، اما هیچ فرصتی برای رسیدگی به خودش نداردبرخی از اعضای گروه که هرگز در مورد مشکلات و دردهای خود شفاف و روشن نیستند این افراد ممکن است خودشان را چنان جلوه دهند که گویی به بلوغ روحانی رسیده]اند اما روحانیت آنها به]طور جدی نامتعادل است. حقیقت تلخ این است که افراد بسیاری در کلیساهای ما در مرحله]ای از نابالغی روحانی مانده